جدول جو
جدول جو

معنی علی اکوع - جستجوی لغت در جدول جو

علی اکوع
(عَ یِ اَ وَ)
ابن حسن اکوع صنعانی. وی عالم هیأت بود و وزارت مهدی عباس و فرزندش منصور را عهده دار بود. سپس مورد خشم منصور واقع شد و مدت یک سال در زندان او به سر برد. و سرانجام در ماه صفر سال 1203 هجری قمری در صنعا درگذشت. او راست: 1- جدولی در ماههای رومی و عربی. 2- مختصر عده الحصن الحصین با سقاط المخرجین. (از معجم المؤلفین بنقل از نیل الوطر ج 2 ص 129 الاعلام زرکلی ج 5 ص 84)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ یِ عَ کَوْ وَ)
ابن جبله بن مسلم بن عبدالرحمان ابناوی. مکنی به ابوالحسن و مشهور به عکوک. از شعرای مشهور عراق بود و اصل او از شیعیان خراسان است. وی در سال 160 هجری قمری در نزدیکی بغداد متولد شد و غالب اشعارش در مدح ابودلف عجلی است. او شخصی نابینا و ابرص بود و أصمعی شاعر بر او حسد می ورزید و هم اوست که وی را ملقب به عکوک (بمعنای فربه) کرد. علی بن جبله در سال 213 هجری قمریبه امر مأمون بقتل رسید. (از الاعلام زرکلی از وفیات الاعیان ابن خلکان ج 1 ص 348 و سمط اللاّلی ص 330 و تاریخ بغداد ج 11 ص 359 و الشعر و الشعراء ص 360 و کتاب الورقه ص 106 و نکت الهمیان ص 209). ابن الندیم در الفهرست می نویسد که او را صد و پنجاه ورقه شعر است
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ ؟)
امیر شیخ علی کاون، وی برادر طغاتیمور بود. در سال 741 هجری قمری این امیر شیخ علی کاون، برادر خود طغاتیمور را ملامت کرد که دو نوبت به عراق لشکر کشیده است ولی در هردو نوبت شکست خورده است و برای اینکه آن شکست ها را جبران کند، شیخ علی خود به عراق آمد ولی در حدود ابهر زنجان از سپاهیان ملک اشرف شکست خورد و به مازندران گریخت. و در همان سال از طرف برادر مأمور سرکوب سربداران شد اما در جنگی که با امیرمسعود و شیخ حسن جوری کرد به قتل رسید. (از تاریخ مفصل ایران، مغول، عباس اقبال ص 361 و 470) (حبیب السیر چ خیام ص 360)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ اُ مَ)
ابن طاهر بن معوضه بن تاج الدین قرشی اموی، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به الملک المجاهد. یکی از مؤسسان دولت بنی طاهر در یمن. رجوع به علی طاهری (ابن طاهر...) شود
ابن عبدالله بن خالد بن یزید بن معاویه بن ابی سفیان اموی سفیانی، مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی سفیانی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ اَ بَ)
علی بزرگتر در مقابل علی اصغر وعلی اوسط. این ترکیب متداول فارسی به سکون یاء تلفظمی شود و بصورت یک کلمه برای نام کسان بکار می رود
لغت نامه دهخدا
(عَ اَ بَ)
دهی است از دهستان دروفرامان، بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان، واقع در 27 هزارگزی جنوب خاوری کرمانشاه و 4 هزارگزی شمال فرامان. ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر. و دارای 300 تن سکنه. آب آن از قنات تأمین می شود. و محصول آن غلات و چغندرقند و لبنیات است. اهالی به زراعت و گله داری اشتغال دارند. راه آن مالرو است، و در تابستان از طریق باغ ملک و کرانی میتوان اتومبیل برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(عَ اَ بَ)
خان زاده علی اکبر، وی ازجملۀ بزرگانی است که در روز چهارشنبه دوازدهم ماه رمضان سال 771 هجری قمری در وقت جلوس امیرتیمور گورکانی بر تخت سلطنت حضور داشت و بر سلطنت او با دیگر بزرگان اتفاق کرد. (از حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 419)
(امیر...، مشهور به امیر مهین. وی از سادات و نقبای مشهد مقدس رضوی و معاصر سلطان حسین بایقرا بود. (از حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 641)
لغت نامه دهخدا
تصویری از علی اکبر
تصویر علی اکبر
نامی است از نامهای مردان مسلمان
فرهنگ لغت هوشیار